آخرين روزهاى پاييز ٩٣
و خدا بازم دل به دل من و مصطفى داد،ما تونستيم اين روزهاى زيباى پاييزى رو كنار هم با آرامش تمام خوش بگذرونيم. خداى مهربون چيزى نمونده كه اين سه ماهه دوم باردارى من هم به خيرو خوشى تموم شه، همونطور كه سرعت ريزش برگهاى پاييزى بيشتر ميشه،سرعت و حركات پسمله نازم توجه منو بيشتر به خودش جلب ميكنه. منم كه روز به روز دارم تپل تر و تپل تر ميشم الان ديگه به يه دابل مليحه تبديل شدم. اين روزا انگار تحول زيادى تو خودم ميبينم،من از همه نظر دارم اماده ميشم واسه اينكه يه مامان خوب باشم واسه كيان عزيزم. پسر نازم با تو بودن اينقدر شيرين و دوست داشتنيه،كه اصلا باورم نميشه،وقتى تو حياط افتادن برگ هاى درختان رو ن...
نویسنده :
ملیحه
13:33